در خط زندگی

یک سری مقالات انتقادی در مورد بعضی نابهنجاری ها

در خط زندگی

یک سری مقالات انتقادی در مورد بعضی نابهنجاری ها

شاید شما متذکر شوید!


عجب صبری خدا دارد ! اگر من جای او بودم - همان یک لحظة اول ..


سورة الکافرون به نام خداوند بخشنده مهربان بگو: اى کافران! (1) آنچه را شما مى‏پرستید من نمى‏پرستم! (2) و نه شما آنچه را من مى‏پرستم مى‏پرستید، (3) و نه من هرگز آنچه را شما پرستش کرده‏اید مى‏پرستم، (4) و نه شما آنچه را که من مى‏پرستم پرستش مى‏کنید; (5) سورة الاخلاص به نام خداوند بخشنده مهربان بگو: خداوند، یکتا و یگانه است; (1) خداوندى است که همه نیازمندان قصد او مى‏کنند; (2) (هرگز) نزاد، و زاده نشد، (3) و براى او هیچگاه شبیه و مانندى نبوده است! (4) سورة الفلق به نام خداوند بخشنده مهربان بگو: پناه مى‏برم به پروردگار سپیده صبح، (1) از شر تمام آنچه آفریده است; (2) و از شر هر موجود شرور هنگامى که شبانه وارد مى‏شود; (3) و از شر آنها که با افسون در گره‏ها مى‏دمند (و هر تصمیمى را سست مى‏کنند); (4) و از شر هر حسودى هنگامى که حسد مى‏ورزد! (5) سورة الناس به نام خداوند بخشنده مهربان بگو: پناه مى‏برم به پروردگار مردم، (1) به مالک و حاکم مردم، (2) به (خدا و) معبود مردم، (3) از شر وسوسه‏گر پنهانکار، (4) که در درون سینه انسانها وسوسه مى‏کند، (5) خواه از جن باشد یا از انسان! (6)

سورة النور به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر (این) سوره‏اى است که آن را فرو فرستادیم، و (عمل به آن را) واجب نمودیم، و در آن آیات روشنى نازل کردیم، شاید شما متذکر شوید! (1) هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید; و نباید رافت (و محبت کاذب) نسبت به آن دو شما را از اجراى حکم الهى مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید! و باید گروهى از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده کنند! (2) مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج نمى‏کند; و زن زناکار را، جز مرد زناکار یا مشرک، به ازدواج خود درنمى‏آورد; و این کار بر مؤمنان حرام شده است! (3) و کسانى که آنان پاکدامن را متهم مى‏کنند، سپس چهار شاهد (بر مدعاى خود) نمى‏آورند ، آنها را هشتاد تازیانه بزنید و شهادتشان را هرگز نپذیرید; و آنها همان فاسقانند! (4) مگر کسانى که بعد از آن توبه کنند و جبران نمایند (که خداوند آنها را مى‏بخشد) زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است. (5) و کسانى که همسران خود را (به عمل منافى عفت) متهم مى‏کنند، و گواهانى جز خودشان ندارند، هر یک از آنها باید چهار مرتبه به نام خدا شهادت دهد که از راستگویان است; (6) و در پنجمین بار بگوید که لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد. (7) آن زن نیز مى‏تواند کیفر (زنا) را از خود دور کند، به این طریق که چهار بار خدا را به شهادت طلبد که آن مرد (در این نسبتى که به او مى‏دهد) از دروغگویان است. (8) و بار پنجم بگوید که غضب خدا بر او باد اگر آن مرد از راستگویان باشد. (9) و اگر فضل و رحمت خدا شامل حال شما نبود و اینکه او توبه‏پذیر و حکیم است (بسیارى از شما گرفتار مجازات سخت الهى مى‏شدید)! (10) مسلما کسانى که آن تهمت عظیم را عنوان کردند گروهى (متشکل و توطئه‏گر) از شما بودند; اما گمان نکنید این ماجرا براى شما بد است، بلکه خیر شما در آن است; آنها هر کدام سهم خود را از این گناهى که مرتکب شدند دارند; و از آنان کسى که بخش مهم آن را بر عهده داشت عذاب عظیمى براى اوست! (11) چرا هنگامى که این (تهمت) را شنیدید، مردان و زنان با ایمان نسبت به خود (و کسى که همچون خود آنها بود) گمان خیر نبردند و نگفتند این دروغى بزرگ و آشکار است؟! (12) چرا چهار شاهد براى آن نیاوردند؟! اکنون که این گواهان را نیاوردند، آنان در پیشگاه خدا دروغگویانند! (13) و اگر فضل و رحمت الهى در دنیا و آخرت شامل شما نمى‏شد، بخاطر این گناهى که کردید عذاب سختى به شما مى‏رسید! (14) به خاطر بیاورید زمانى را که این شایعه را از زبان یکدیگر مى‏گرفتید، و با دهان خود سخنى مى‏گفتید که به آن یقین نداشتید; و آن را کوچک مى‏پنداشتید در حالى که نزد خدا بزرگ است! (15) چرا هنگامى که آن را شنیدید نگفتید: «ما حق نداریم که به این سخن تکلم کنیم; خداوندا منزهى تو، این بهتان بزرگى است‏»؟! (16) خداوند شما را اندرز مى‏دهد که هرگز چنین کارى را تکرار نکنید اگر ایمان دارید! (17) و خداوند آیات را براى شما بیان مى‏کند، و خدا دانا و حکیم است. (18) کسانى که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکى براى آنان در دنیا و آخرت است; و خداوند مى‏داند و شما نمى‏دانید! (19) و اگر فضل و رحمت الهى شامل حال شما نبود و اینکه خدا مهربان و رحیم است (مجازات سختى دامانتان را مى‏گرفت)! (20) اى کسانى که ایمان آورده‏اید! از گامهاى شیطان پیروى نکنید! هر کس پیرو شیطان شود (گمراهش مى‏سازد، زیرا) او به فحشا و منکر فرمان مى‏دهد! و اگر فضل و رحمت الهى بر شمانبود، هرگز احدى از شما پاک نمى‏شد; ولى خداوند هر که را بخواهد تزکیه مى‏کند، و خدا شنوا و داناست! (21) آنها که از میان شما داراى برترى (مالى) و وسعت زندگى هستند نباید سوگند یاد کنند که از انفاق نسبت به نزدیکان و مستمندان و مهاجران در راه خدا دریغ نمایند; آنها باید عفو کنند و چشم بپوشند; آیا دوست نمى‏دارید خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است! (22) کسانى که زنان پاکدامن و بى‏خبر (از هرگونه آلودگى) و مؤمن را متهم مى‏سازند، در دنیا و آخرت از رحمت الهى بدورند و عذاب بزرگى براى آنهاست. (23) در آن روز زبانها و دستها و پاهایشان بر ضد آنها به اعمالى که مرتکب مى‏شدند گواهى مى‏دهد! (24) آن روز، خداوند جزاى واقعى آنان را بى‏کم و کاست مى‏دهد; و مى‏دانند که خداوند حق آشکار است! (25) زنان ناپاک از آن مردان ناپاکند، و مردان ناپاک نیز به زنان ناپاک تعلق دارند; و زنان پاک از آن مردان پاک، و مردان پاک از آن زنان پاکند! اینان از نسبتهاى ناروایى که (ناپاکان) به آنان مى‏دهند مبرا هستند; و براى آنان آمرزش (الهى) و روزى پرارزشى است! (26) اى کسانى که ایمان آورده‏اید! در خانه‏هایى غیر از خانه خود وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید; این براى شما بهتر است; شاید متذکر شوید! (27) و اگر کسى را در آن نیافتید، وارد نشوید تا به شما اجازه داده شود; و اگر گفته شد: «بازگردید! س‏ذللّه بازگردید; این براى شما پاکیزه‏تر است; و خداوند به آنچه انجام مى‏دهید آگاه است! (28) (ولى) گناهى بر شما نیست که وارد خانه‏هاى غیر مسکونى بشوید که در آن متاعى متعلق به شما وجود دارد; و خدا آنچه را آشکار مى‏کنید و آنچه را پنهان مى‏دارید، مى‏داند! (29) به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند، و عفاف خود را حفظ کنند; این براى آنان پاکیزه‏تر است; خداوند از آنچه انجام مى‏دهید آگاه است! (30) و به آنان با ایمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس‏آلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را -جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسرى‏هاى خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر براى شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم‏کیششان، یا بردگانشان (کنیزانشان)، یا افراد سفیه که تمایلى به زن ندارند، یا کودکانى که از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نیستند; و هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صداى خلخال که برپا دارند به گوش رسد). و همگى بسوى خدا بازگردید اى مؤمنان، تا رستگار شوید! (31) مردان و زنان بى‏همسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را; اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بى‏نیاز مى‏سازد; خداوند گشایش‏دهنده و آگاه است! (32) و کسانى که امکانى براى ازدواج نمى‏یابند، باید پاکدامنى پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بى‏نیاز گرداند! و آن بردگانتان که خواستار مکاتبه (قرار داد مخصوص براى آزاد شدن) هستند، با آنان قرار داد ببندید اگر رشد و صلاح در آنان احساس مى‏کنید (که بعد از آزادى، توانایى زندگى مستقل را دارند); و چیزى از مال خدا را که به شما داده است به آنان بدهید! و کنیزان خود را براى دستیابى متاع ناپایدار زندگى دنیا مجبور به خود فروشى نکنید اگر خودشان مى‏خواهند پاک بمانند! و هر کس آنهارا (بر این کار) اجبار کند، (سپس پشیمان گردد، ) خداوند بعد از این اجبار آنها غفور و رحیم است! (توبه کنید و بازگردید، تا خدا شما را ببخشد! ) (33) ما بر شما آیاتى فرستادیم که حقایق بسیارى را تبیین مى‏کند، و اخبارى از کسانى که پیش از شما بودند، و موعظه و اندرزى براى پرهیزگاران! (34) خداوند نور آسمانها و زمین است; مثل نور خداوند همانند چراغدانى است که در آن چراغى (پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابى قرار گیرد، حبابى شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان، این چراغ با روغنى افروخته مى‏شود که از درخت پربرکت زیتونى گرفته شده که نه شرقى است و نه غربى; (روغنش آنچنان صاف و خالص است که) نزدیک است بدون تماس با آتش شعله‏ور شود; نورى است بر فراز نورى; و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت مى‏کند، و خداوند به هر چیزى داناست. (35) (این چراغ پرفروغ) در خانه‏هایى قرار دارد که خداوند اذن فرموده دیوارهاى آن را بالا برند (تا از دستبرد شیاطین و هوسبازان در امان باشد); خانه‏هایى که نام خدا در آنها برده مى‏شود، و صبح و شام در آنها تسبیح او مى‏گویند... (36) مردانى که نه تجارت و نه معامله‏اى آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و اداى زکات غافل نمى‏کند; آنها از روزى مى‏ترسند که در آن، دلها و چشمها زیر و رو مى‏شود. (37) (آنها به سراغ این کارها مى‏روند) تا خداوند آنان را به بهترین اعمالى که انجام داده‏اند پاداش دهد، و از فضل خود بر پاداششان بیفزاید; و خداوند به هر کس بخواهد بى حساب روزى مى‏دهد (و از مواهب بى‏انتهاى خویش بهره‏مند مى‏سازد). (38) کسانى که کافر شدند، اعمالشان همچون سرابى است در یک کویر که انسان تشنه از دور آن را آب مى‏پندارد; اما هنگامى که به سراغ آن مى‏آید چیزى نمى‏یابد، و خدا را نزد آن مى‏یابد که حساب او را بطور کامل مى‏دهد; و خداوند سریع الحساب است! (39) یا همچون ظلماتى در یک دریاى عمیق و پهناور که موج آن را پوشانده، و بر فراز آن موج دیگرى، و بر فراز آن ابرى تاریک است; ظلمتهایى است یکى بر فراز دیگرى، آن گونه که هر گاه دست خود را خارج کند ممکن نیست آن را ببیند! و کسى که خدا نورى براى او قرار نداده، نورى براى او نیست! (40) آیا ندیدى تمام آنان که در آسمانها و زمینند براى خدا تسبیح مى‏کنند، و همچنین پرندگان به هنگامى که بر فراز آسمان بال گسترده‏اند؟! هر یک از آنها نماز و تسبیح خود را مى‏داند; و خداوند به آنچه انجام میدهند داناست! (41) و از براى خداست حکومت و مالکیت آسمانها و زمین; و بازگشت (تمامى موجودات) بسوى اوست! (42) آیا ندیدى که خداوند ابرهایى را به آرامى مى‏راند، سپس میان آنها پیوند مى‏دهد، و بعد آن را متراکم مى‏سازد؟! در این حال، دانه‏هاى باران را مى‏بینى که از لابه‏لاى آن خارج مى‏شود; و از آسمان -از کوه‏هایى که در آن است (ابرهایى که همچون کوه‏ها انباشته شده‏اند)- دانه‏هاى تگرگ نازل مى‏کند، و هر کس را بخواهد بوسیله آن زیان مى‏رساند، و از هر کس بخواهد این زیان را برطرف مى‏کند; نزدیک است درخشندگى برق آن (ابرها) چشمها را ببرد! (43) خداوند شب و روز را دگرگون مى‏سازد; در این عبرتى است براى صاحبان بصیرت! (44) و خداوند هر جنبنده‏اى را از آبى آفرید; گروهى از آنها بر شکم خود راه مى‏روند، و گروهى بر دو پاى خود، و گروهى بر چهار پا راه مى‏روند; خداوند هر چه را بخواهد مى‏آفریند، زیرا خدا بر همه چیز تواناست! (45) ما آیات روشنگرى نازل کردیم; و خدا هر که را بخواهد به صراط مستقیم هدایت مى‏کند! (46) آنها مى‏گویند: «به خدا و پیامبر ایمان داریم و اطاعت مى‏کنیم!» ولى بعد از این ادعا، گروهى از آنان رویگردان مى‏شوند; آنها (در حقیقت) مؤمن نیستند! (47) و هنگامى که از آنان دعوت شود که بسوى خدا و پیامبرش بیایند تا در میانشان داورى کند، ناگهان گروهى از آنان رویگردان مى‏شوند! (48) ولى اگر حق داشته باشند (و داورى به نفع آنان شود) با سرعت و تسلیم بسوى او مى‏آیند! (49) آیا در دلهاى آنان بیمارى است، یا شک و تردید دارند، یا مى‏ترسند خدا و رسولش بر آنان ستم کنند؟! نه، بلکه آنها خودشان ستمگرند! (50) سخن مؤمنان، هنگامى که بسوى خدا و رسولش دعوت شوند تا میان آنان داورى کند، تنها این است که مى‏گویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم!» و اینها همان رستگاران واقعى هستند. (51) و هر کس خدا و پیامبرش را اطاعت کند، و از خدا بترسد و از مخالفت فرمانش بپرهیزد، چنین کسانى همان پیروزمندان واقعى هستند! (52) آنها با نهایت تاکید سوگند یاد کردند که اگر به آنان فرمان دهى، (از خانه و اموال خود) بیرون مى‏روند (و جان را در طبق اخلاص گذارده تقدیم مى‏کنند); بگو: «سوگند یاد نکنید; شما طاعت خالصانه نشان دهید که خداوند به آنچه انجام مى‏دهید آگاه است!» (53) بگو: «خدا را اطاعت کنید، و از پیامبرش فرمان برید! و اگر سرپیچى نمایید، پیامبر مسؤول اعمال خویش است و شما مسؤول اعمال خود! اما اگر از او اطاعت کنید، هدایت خواهید شد; و بر پیامبر چیزى جز رساندن آشکار نیست!» (54) خداوند به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده‏اند وعده مى‏دهد که قطعا آنان را حکمران روى زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روى زمین را بخشید; و دین و آیینى را که براى آنان پسندیده، پابرجا و ریشه‏دار خواهد ساخت; و ترسشان را به امنیت و آرامش مبدل مى‏کند، آنچنان که تنها مرا مى پرستند و چیزى را شریک من نخواهند ساخت. و کسانى که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند. (55) و نماز را برپا دارید، و زکات را بدهید، و رسول (خدا) را اطاعت کنید تا مشمول رحمت (او) شوید. (56) گمان مبر کافران مى‏توانند از چنگال مجازات الهى در زمین فرار کنند! جایگاه آنان آتش است، و چه بد جایگاهى است! (57) اى کسانى که ایمان آورده‏اید! بردگان شما، و همچنین کودکانتان که به حد بلوغ نرسیده‏اند، در سه وقت باید از شما اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، و نیمروز هنگامى که لباسهاى (معمولى) خود را بیرون مى‏آورید، و بعد از نماز عشا; این سه وقت خصوصى براى شماست; اما بعد از این سه وقت، گناهى بر شما و بر آنان نیست (که بدون اذن وارد شوند) و بر گرد یکدیگر بگردید (و با صفا و صمیمیت به یکدیگر خدمت نمایید). این گونه خداوند آیات را براى شما بیان مى‏کند، و خداوند دانا و حکیم است! (58) و هنگامى که اطفال شما به سن بلوغ رسند باید اجازه بگیرند، همان گونه که اشخاصى که پیش از آنان بودند اجازه مى‏گرفتند; اینچنین خداوند آیاتش را براى شما بیان مى‏کند، و خدا دانا و حکیم است! (59) و زنان از کارافتاده‏اى که امید به ازدواج ندارند، گناهى بر آنان نیست که لباسهاى (رویین) خود را بر زمین بگذارند، بشرط اینکه در برابر مردم خودآرایى نکنند; و اگر خود را بپوشانند براى آنان بهتر است; و خداوند شنوا و داناست. (60) بر نابینا و افراد لنگ و بیمار گناهى نیست (که با شما هم غذا شوند)، و بر شما نیز گناهى نیست که از خانه‏هاى خودتان (خانه‏هاى فرزندان یا همسرانتان که خانه خود شما محسوب مى‏شود بدون اجازه خاصى) غذا بخورید; و همچنین خانه‏هاى پدرانتان، یا خانه‏هاى مادرانتان، یا خانه‏هاى برادرانتان،یا خانه‏هاى خواهرانتان، یا خانه‏هاى عموهایتان، یا خانه‏هاى عمه‏هایتان، یا خانه‏هاى داییهایتان، یا خانه‏هاى خاله‏هایتان، یا خانه‏اى که کلیدش در اختیار شماست، یا خانه‏هاى دوستانتان، بر شما گناهى نیست که بطور دسته‏جمعى یا جداگانه غذا بخورید; و هنگامى که داخل خانه‏اى شدید، بر خویشتن سلام کنید، سلام و تحیتى از سوى خداوند، سلامى پربرکت و پاکیزه! این گونه خداوند آیات را براى شما روشن مى‏کند، باشد که بیندیشید! (61) مؤمنان واقعى کسانى هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده‏اند و هنگامى که در کار مهمى با او باشند، بى‏اجازه او جایى نمى‏روند; کسانى که از تو اجازه مى‏گیرند، براستى به خدا و پیامبرش ایمان آورده‏اند! در این صورت، هر گاه براى بعضى کارهاى مهم خود از تو اجازه بخواهند، به هر یک از آنان که مى‏خواهى (و صلاح مى‏بینى) اجازه ده، و برایشان از خدا آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده و مهربان است! (62) صدا کردن پیامبر را در میان خود، مانند صدا کردن یکدیگر قرار ندهى; خداوند کسانى از شما را که پشت سر دیگران پنهان مى‏شوند، و یکى پس از دیگرى فرار مى‏کنند مى‏داند! پس آنان که فرمان او را مخالفت مى‏کنند، باید بترسند از اینکه فتنه‏اى دامنشان را بگیرد، یا عذابى دردناک به آنها برسد! (63) آگاه باشید که براى خداست آنچه در آسمانها و زمین است; او مى‏داند آنچه را که شما بر آن هستید، و (مى‏داند) روزى را که بسوى او بازمى‏گردند; و (در آن روز) آنها را از اعمالى که انجام دادند آگاه مى‏سازد; و خداوند به هر چیزى داناست! (64)

عجب صبری خدا دارد ! اگر من جای او بودم - همان یک لحظة اول .. که اول ظلم را می‌دیدم از مخلوق بی‌وجدان ،جهان را با همه زیبایی و زشتی، به روی یکدگر ، ویرانه می‌کردم. عجب صبری خدا دارد ! اگر من جای او بودم ، که در همسایه صدها گرسنه ،چند بزمی گرم عیش و نوش می‌دیدم ،نخستین نعرة مستانه را خاموش آن دم  بر لب پیمانه می‌کردم. عجب صبری خدا دارد ! اگر من جای او بودم ، که می‌دیدم یکی عریان و لرزان  دیگری پوشیده از صد جامة رنگین، زمین و آسمان را واژگون مستانه می‌کردم. عجب صبری خدا دارد ! اگر من جای او بودم ، نه طاعت می‌پذیرفتم  نه گوش از بهر استغفار این بیدادگرها تیز کرده  پاره پاره در کف زاهد نمایان سجدة صد نامه می‌کردم. عجب صبری خدا دارد ! اگر من جای او بودم، برای خاطر تنها یکی  مجنون صحراگرد بی‌سامان هزاران لیلی نازآفرین را کو به کو آواره و دیوانه می‌کردم. عجب صبری خدا دارد ! اگر من جای او بودم، به عرش کبریایی با همه صبر خدایی  تا که می‌دیدم عزیز نابجایی ناز بر یک ناروا گردیده ، خواری می‌فروشد  گردش این چرخ را وارونه بی‌صبرانه می‌کردم. عجب صبری خدا دارد ! اگر من جای او بودم ، که می‌دیدم مشوش عارف و عامی  ز برق فتنة این علم عالم‌سوز مردم‌کش ، به جز اندیشة عشق و وفا ، معدوم هر فکری در این دنیای پرافسانه می‌کردم. عجب صبری خدا دارد ! چرا من جای او باشم ؟! همین بهتر که او خود جای خود بنشسته و تاب تماشای زشتکاریهای این مخلوق را دارد . وگرنه من به جای او چو بودم ، یک نفس کی عادلانه سازشی با جاهل و فرزانه می‌کردم. عجب صبری خدا دارد ! عجب صبری خدا دارد ! شعر از معینی کرمانشاهی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد